مردم انتظار داشتند مقابل لهستان، روسیه و آرژانتین نتیجه بگیریم، اما نه تنها این انتظار برآورده نشد، بلکه به جز دو ست مقابل لهستان، بازی خوبی را هم از تیم ملی ندیدیم. در سایر بازیها معمولاً اسیر تفکر مربیان بزرگی چون آنتیگا، ولاسکو و الکنو شدیم. تغییراتی که در تیمهای حریف و در جریان بازی انجام شد، موجب افت تیم ایران شد. ما در بازیهای بزرگ نتوانستیم شرایط ایده آلی داشته باشیم. در شروع هر سه بازی عالی بودیم، اما بعد در روند بازی دچار مشکل شدیم.
نوسان در بازیها نشان می دهد که مدیریت زمان مسابقه نداریم. نسبت به تحولات تیم مقابل مشکل داریم. در حقیقت آنالیزور خوبی به نام مشجری داریم، اما نمی توانیم نسبت به تغییر تاکتیک تیم مقابل، برنامه داشته باشیم. زمانی میتوانیم از بازیکنان تیم ملی انتظار داشته باشیم که قبلاً در جریان تمرینات، برنامهها را مرور کرده باشیم؛ همان چیزی که اکنون شاهدش نیستیم. باید دید در تمرینات اصولی کار کردیم و تاکتیکهای متنوعی داریم یا خیر که این طور اسیر تاکتیک حریفان می شویم.
درواقع اگر عملکرد تیم ملی را مرور کنیم، خواهیم دید که بعد از رفتن ولاسکو، به مرور افت محسوسی داشتیم. اعتقاد دارم، بازیکنان توانایی بالایی دارند، اما تمرینات به روز و برنامهریزی و تاکتیکهای دقیق در تمرینات تیم ملی نیست و به روز شدن و برنامه ریزی اصولی، نیاز تیم ملی است.
خیلیها این روزها معتقدند، معروف همه کاره تیم شده است. این بازیکنان همانهایی هستند که در زمان ولاسکو حرف شنوی بالایی داشتند و هیچ گاه مربی ایران از عملکرد بد آنها یاد نمی کرد. مطمئن باشید بازیکنان اگر تحت تعلیم و برنامه ریزی درست باشند، حرف شنوی کاملی دارند. وقتی نوع برنامهریزی طبق اصول روز نباشد، بازیکن دچار سردرگمی می شود و مشکلاتی پیش می آید که همه تصور میکنند بازیکنان عصیانگر شدند، این هنری است که باید مربی داشته باشد.
بااین حال معتقدم، در جام جهانی بعید است که سهمیه المپیک بگیریم، اما این جایی است که باید تیم ملی مقابل بازیکنان بزرگ کار کند و جدای از نتیجه، باید بهترین بازیها را انجام دهند. ما زمان کافی برای کسب سهمیه المپیک خواهیم داشت. باید تغییرات و تحولاتی در کادر فنی تیم ملی داشته و مشکلات را بشناسیم و آسیب شناسی کنیم.
نظر شما